وقتی زمینی شدی..!!❤
روز سه شنبه ۲۳مرداد ۹۷ نوبت دکترداشتم.۴۰ هفتم تموم بودولی خبری از اومدنت نبود!!دکتر موسوی ک خیلی خیلی هم مدیون ایشونم گفتن پیاده روی کنم و بعد از ظهر ساعت ۳ ب بیمارستان مراجعه کنم برای گرفتن نوار قلب از شما... اومدیم خونه و من برای ناهار ماکارونی پختم.بعد از خوردن ناهار بابایی خواست کمی استراحت کنه چون چندشب بود بخاطراسترس نخوابیده بود...همین ک سرشو گذاشت رو بالش من احساس درد تو پهلوم کردم اما اهمیتی ندادم چون سابقه سنگ کلیه تو بارداری رو داشتم گفتم حتما بازم کلیم درد گرفته...نمازمو خوندم وپهلوم رو گرم کردم اما اصلا دردش آروم نشد.. بابایی رو بیدار کردم ک پاشو ک پهلو درد دارم اما هنوز باورم نمیشد درد زایمانه و شما داری در میزنی😊بابایی...