علی جانمعلی جانم، تا این لحظه: 5 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

عاشقانه های من برای پسرم

پسرمردادی؛پاداش خدا ب عشق ما

اندر احوالات علی آقا در دهه ی اول محرم ۹۸🖤

1398/6/20 15:57
نویسنده : مامان فاطی
417 بازدید
اشتراک گذاری

گل قشنگم تاسوعا وعاشورای امسال هم تموم شد...من بخاطر رسیدگی ب شما نتونستم عزاداری دلچسبی رو داشته باشم.همه میگن بچه داری هم جهاده و ثوابش کمتر از شرکت تو مراسمات هیئتی نیست.البته شب ها خیمه میرفتیم و برگشتنی به خونه هم شما یه چای نلبعکی چای روضه ی آقا را میل میکردین. بعدش یادتون میفتاد ک خوابت میاد و میزدی زیرگریه...🤗

روز یازدهم محرم مامانجون(مادری من )

روضه داشتن و ماخونشون بودیم.شمام همش بهونه گرفتی..البته چندروزه مدام بهونه میگیری..بخاطر دندوناته و باز داری مروارید درمیاری.بمیرم برا جگرگوشم ک درد داره...یکم بهت آستامینوفن دادم آروم شدی..دو روزه غذا نخوردی.

 

 

نگرانتم مادر....😥

امیدوارم بسلامتی و بی دردسر دندونات دربیان و راحت بشی...

دیشب بابایی بردت و قافله رو هم‌ تماشا کردی و کلی واسه پرچما و اسبا ذوق کردی. 

قربون تو نوکر آقا بشم بچه هیئتی من❤

 

 

 

درگوشی مادرونه:

بچه هیئتی آخرش شهیدمیشه🥀

پسندها (1)

نظرات (1)

🌼 نوشین 🌼🌼 نوشین 🌼
20 شهریور 98 23:29
عزاداری هاتون قبول