علی جانمعلی جانم، تا این لحظه: 5 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

عاشقانه های من برای پسرم

پسرمردادی؛پاداش خدا ب عشق ما

سلام امام رووفم

1398/6/10 0:10
نویسنده : مامان فاطی
378 بازدید
اشتراک گذاری

صل الله علیک یا علی بن موسی الرضا

گرچه دنیا همه زیباست ولی بی تردید

بهتر از صحن رضا درهمه ی عالم نیست

عشق کوچولوی من؛۸ماهگی تو امام هشتم ماراطلبید مشهد...بعد سه سال ک ازآخرین سفرماب مشهد می گذشت زیارت آقا روزیمون  شد وحسابی  حال دلمون خوب شد.

تاریخ۲۲فروردین ۹۸توماه شعبان و عیدای قشنگش بابایی بلیط گرفت و ۵تایی ب همراه آقاجون و مامان جون رفتیم پابوس آقا.

از رفتنمون برات بگم ک از فضای بسته ی هواپیما ترسیدیو حسابی کابین رو گذاشتی روسرت ...دست وپامو گم کرده بودم تاحالا این شکلی نشده بودی اینقدر جیغزدی تا از حال رفتی یعنی هواپیما ک بلند شد توام آروم شدی و خوابیدی...همه مهماندارا دورمون جمع شده بودن یکی اب مییوورد.یکی بادت میزد.خلاصه ک جون ب  لبمون  کردی.تقصیری هم نداشتی البته چون هم گشنه ات شده بود و هم اینکه محیط خیلی گرم بود.کلافه شده بودی.تا خود مشهدخداراشکرلالا کردی.اما هرچی تو راه اذیت شدی تو صحنای آقا ب آینه ها نگاه میکردی و کیف میکردی.عاشق حوض وفواره های صحنها بودی.یه ۴روزی اونجا بودیم.سیرت میکردم و میخوابوندمت وقتی سرحال بودی میبردمت حرم.ان شاالله هرچ زودتر دوباره روزیمون بشه.برگشتنی از مشهد باز نگران بودم ک قراره دوباره جیغ وداد کنی .خلاصه خودمو آماده کرده بودم.آخرین نفر سوار هواپیماشدم.اماب لطف خداخلبان دم در وایساده بودتا شماره صندلیمو دید گفت اخرهواپیما باس بشینین نی نی اذیت میشه.نمیخواد بری عقب.صندلی جلو خالیه بشینین همینجا.اونجا هم خنک بود هم کم سر صدا.خداراشکراروم بودی.بازم با بلندشدن هواپیما تو بغلم خوابت برد.. وقتی رسیدیم خونه همه اومده بودن استقبالت و برات گل آورده بودن.قربون مشدعلی خانم برم منننن.  

     واینم  رباطی ک از عمه ها هدیه گرفتی بمناسبت زیارتت

پسندها (4)

نظرات (2)

𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
10 شهریور 98 0:28
میشه دنبالم کنین😍
مامان صدرامامان صدرا
10 شهریور 98 15:35
🌷🌷🌷