علی جانمعلی جانم، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

عاشقانه های من برای پسرم

پسرمردادی؛پاداش خدا ب عشق ما

علی کوچولو کچل شده!!

سلام نازنین پسرم... ۱سال و یک ماه و ۱۲روزته... با بابایی تصمیم خطیری‌گرفتیم و اون هم تراشیدن موهای سر شماست. چون خیلی موهات نامرتب درومده و کم پشت...دو س باری هم بردمت آرایشگاه شاید بهترشه ولی نشد..گفتیم شاید اینطوری مرتب تر رشد کنن...   ما را ببخش سیب زمینی بامزه!!   راستش منمردد بودم و دلم نمیخواست این اتفاق بیفته واینکه میدونستم شما خواهی ترسید.......   همینطورم شد... اصلا واینمیستادی و از موزر میترسیدی و جیغ میزدی..با فیلم مورد علاقت سرتو گرم کردم بابایی پشت سرت رو زد اما فهمیدیو پریدی بغلم و یه بند جیغ میزدی...   تصمیم گرفتم ببرمت تو وان تا آب بازی کنی تو حموم بتراشیم ک ماشاال...
6 مهر 1398

این روزها....

عزیزدلم ۱سال و۱ ماه و ۱روزگیت مبارک❤ اگه بخوام ازین روزات بگم پیشرفت های زیادی کردی هزارماشاالله. کم کم داری سعی میکنی رو پای خودت بایستی...پر و خالی کردن رو یاد گرفتی...غذاتو خودت میخوری...تو دهن مامانی به بهی میزاری....جالب اینکه فقط تو دهن من میزاری🤗 وقتی اسم چیزی رو میگم سریع میری برام میاری..فدای دستای کوچولوت بشه مامان فاطی... فقط در حال سینه زدنی.دیشب‌ چلومرغ پخته بودم ب بابایی میگم سینه اش سفته و خوب نپخته.تو شروع کردی ب سینه زدن...😁😚 میگم علی سرفه میکنه فک میکنم سینه اش خرابه شروع کردی سینه زدن😁😚 فقط کافیه اسم سینه بیادش...الهی من بخورمت تو رو موش کوچمولو... هنوز دندون نیشت نزده بیرون و خیلی اذیت ...
24 شهريور 1398