علی جانمعلی جانم، تا این لحظه: 5 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

عاشقانه های من برای پسرم

پسرمردادی؛پاداش خدا ب عشق ما

روزعیدغدیروجشن ب مناسبت زمینی شدنت

1398/6/7 23:12
نویسنده : مامان فاطی
176 بازدید
اشتراک گذاری

یک روز مونده ب عید غدیر بردیمت بیمارستان برا عمل ختنه😉یعنی ۱۲روزت بود.منکه دلش و نداشتم مامان جون بردت داخل.وقتی اومدی بیرون ساکت بودی مامان جون گفت فقط موقع زدن آمپول یکم گریه کردی.ولی وقتی آوردیمت خونه و بی حسی ازبین رفت خییییلی گریه کردی من و بابایی بغض کرده بودیم و اعصابمون بهم ریخته بود.مامانجون برات امن یجیب خوند آروم شدی و خوابیدی.شب ک بابایی ازسرکاراومده بودجایزه برات اسباب بازی خریده بود با مامانی کلی خندیدیم ب بابا             

.مامانجون یه دامن چین چینی بامزه ی سفید برات دوخته بود ک برات پوشوندیموفردای اون شب جشنت رو هم برگزارکردیم.

     

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)